و تنها با سر کلاس نشستن و منتظر معلم و استاد شدن
با تنها چهل پنجاه تا کتاب خوندن و دائم مرور کردنشون
با فقط یه مدرک گرفتن و قاب کردنش و زدنش تو خونه
فقط با دیدن وخوندن و دونستن
نمیشه آدم انسان بشه یا نمیدونم انسان؛ آدم
اما گاهی میشه فهمید همه راه و رسم بودن و نبودن رو
فهمیدنم هم نه زمان زیادی میخواد نه به مکان خاصی احتیاج داره فقط کافیه یه قلب پاک داشته باشی مثل خیلی هایی که فقط یه لحظه کافی بود تا بفهمند . بفهمند و به اون عشق بورزند
راستی بهتره معنای شهادت رو ازخودشون بپرسیم ! برادر بزرگوارم میتونی از طعمش برامون صحبت کنی ؟
شهید سید مرتضی آوینی :
راز خون را جز شهدا در نمییابند، راز خون در آنجاست که محبوب، خود را به کسی میبخشد که این راز را دریابد، آن کس که لذت این سوختن را چشیده ، در این ماندن و بودن جز ملامت و افسردگی هیچ نمییابد.
اما خود سید اهل قلم قبل از نوشیدن طعم شهادت انگار نوشیده بود طعم شهادت را
شهید آوینی :
پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند ؛ اما حقیقت آن است که زمان ما را باخود برده است و شهدا مانده اند
و درد دل شهید احمد رضا احدی نیز شنیدنی است
دیگر نمیخواهم زنده بمانم، من محتاج نیست شدنم، من محتاج توأم، خدایا! بگو ببارد باران، که کویر شورهزار قلبم سالهاست، که سترون مانده است، من دیگر طاقت دوری از باران را ندارم، خدایا دوست دارم تنهای تنها بیایم دور از هر کژی، دوست دارم گمنام گمنام بیایم، دور از هر هویتی، خدایا! اگر بگوئی لیاقت نداری، خواهم گفت:«لیاقت کدامیک از الطاف تو را داشتهام، خدایا دوست دارم سوختن را، فنا شدن را ، عز همه جا جاری شدن را، به سوی کمال انقطاع روان شدن را...