سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 RSS  | خانه | ارتباط با من | درباره من | پارسی بلاگ|مجموع بازدیدها: 127204 | بازدیدهای امروز: 59| بازدیدهای دیروز: 2
درباره خودم

حبیکه : دو هفته نامه دانشجویی علم آموزان حدیث
مدیر وبلاگ : دانشجویان دانشکده علوم حدیث[81]
نویسندگان وبلاگ :
محمد حسین ورشادی[2]
محو (@)[22]

سیدحمیدهاشمیان (@)[10]

عرفان حائری (@)[10]

عبد عاصی (@)[10]

ملتمس دعا (@)[10]

ایران (@)[6]

آشنا (@)[10]

محمدجوادشاهرودی (@)[12]

خانم منتظری (@)[10]

داود صفیری (@)[6]

یاس کبود (@)[10]

آقای فتحی (@)[2]


لوگوی وبلاگ
مطالب قبلی
مطالب قبلی
لینک های دوستان
اشتراک
 
موسیقی وبلاگ
یاهو

 

ادامه از مباحث گذشته

سومین مرحله، دوره ‏ای است که درایة الحدیث مجدداً کاربرد یگانه خود را ـ همان گونه که در عصر ورود حدیث ذکر شد ـ می‏یابد. ولی این بار درایة نه از جهت پرداختن به متن، بلکه از جهت پرداختن به کیفیت سند موضوعیت پیدا می‏کند. در میان متأخران، مرحوم آغابزرگ تهرانی با تعریفی که از درایة الحدیث به دست می‏دهد و با تفاوتی که بین درایة و رجال و فقه الحدیث به جهت موضوع قائل می‏شود، در حقیقت گام دیگری در جهت تبیین و تمایز این علوم از یکدیگر برمی‏دارد. او درایة الحدیث را علمی می‏داند که در آن از احوال و عوارضی که به سند حدیث بار می‏شود بحث می‏کند. همچنین معتقد است درایة الحدیث از طرقی که به متن می‏رسد و در آن عده ‏ای حدیث را به ترتیب از یکدیگر نقل کرده‏اند گفت وگو می‏کند، « هنگام نقل، اولین راوی متن حدیث را از راوی قبل از خود می‏گیرد، سپس آن را ـ از وی ـ برای فرد بعدی نقل می‏کند، تا اینکه آن متن به ما می‏رسد» (آغابزرگ، 8/54). سپس می‏افزاید: « پس سندی که از این افراد ناقل فراهم آمده است حالات مختلفی دارد که در اعتبار و عدم اعتبار آن موثر است، مثل این که سند متصل باشد یا منقطع، مسند باشد و یا مرسل، معنعن، مسلسل، عالی، قریب، صحیح، حسن، موثق، ضعیف و یا غیر اینها ـ از عوارضی که در اعتبار سند و یا عدم اعتبار آن مدخلیت داشته باشد ـ علم درایة متکفل بحث از این نوع عوارض است» (همانجا). وی در ادامه می‏گوید: « اما بحث از احوال شخصیه‏ای که متعرض اجزاء سند و اعضاء و اشخاصی که به ترتیب در نقل وجود دارند ـ که از آنها به راویان حدیث تعبیر می‏شود ـ و ممیزه‏ هایی که در هر یک از آنها ـ با مدح و ذم و غیر آن ـ وجود دارد که در جواز و یا عدم قبول روایت از آنان موثّر است، موکول به علم « رجال الحدیث» است. و این فن دیگری است؛ هر چند که این دو فن در بحث از موضوع واحد که همان « سند حدیث» است اشتراک دارند، ولی « جهت» بحث مختلف است. چنانکه دیدیم در «علم درایة» از احوال نفس سند بحث می‏شود و در « علم رجال» از احوال اجزاء و اعضایی که سند حدیث از آن تشکیل می‏گردد بحث می‏نماید» (همانجا).

آغابزرگ پس از ارائه این تعریف از « درایة الحدیث» و «علم رجال» به تعریف علم « فقه الحدیث» می‏پردازد و آن را فن مستقلی نسبت به دو فن سابق ذکر می‏کند، که ما به دلیل اهمیت نظر وی عیناً عبارت او را نقل می‏کنیم: « و یقابلُ هذینِ الفنّیَنِ، فَنٌ ثالثٌ و هو فنُّ فقه الحدیث، المخالفُ معهما فی الموضوع. فان موضوعُ متن الحدیث خاصةً فَیُبحثُ فیه فی شرحِ لغاته و بیانِ حالاته من کونه نصاً اَو ظاهراً، عاماً اَو خاصاً، مطلقاً أو مقیداً، مجملاً اَومبیناً، معارضاً اَو غیر معارضٍ» (آغابزرگ تهرانی، 8/54). یعنی، و در مقابل این دو فن، فن سومی است که آن فقه الحدیث است، که در موضوع با آن دو فن دیگر مختلف است. موضوع فقه الحدیث، به طور خاص متن حدیث است که در آن از شرح لغات حدیث و بیان حالات آن، از اینکه نص باشد یا ظاهر، عام یا خاص، مطلق یا مقید، مجمل یا مبین، معارض یا غیرمعارض، بحث می‏شود».

بنابراین در می‏یابیم که « فقه الحدیث» در مرحله اخیر و نزد متأخران، همان « درایة الحدیث» در عصر ورود حدیث است. زیرا در هر دو زمان یاد شده موضوع هر دو علم، متن و محتوای حدیث بوده است. در حقیقت، در این برهه « موضوع» علم درایة الحدیث صرفاً سند ( از جهتی که ذکر کردیم) است و «موضوع» علم فقه الحدیث صرفاً متن است. یعنی نسبت این دو علم با یکدیگر در نزد متاخران نسبت «تباین» است و موضوعاً با هم تفاوت اساسی دارند.

سردبیر این بخش _عرفان حائری




نویسنده: عرفان حائری(یکشنبه 85/2/24 :: ساعت 8:23 عصر)

لیست کل یادداشت های این وبلاگ