خجسته باد میلاد رحمة للعالمین
حریم
تشرف یافتگان به محضر مقدس مولا ابا صالح المهدی(عج)
بخش اول :::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
علامه بحرالعلوم
"گفتم که روی خوبت از من چرا نهان است
گفتا تو خود حجابی ورنه رخم عیان است"
گفتم که از که پرسم جانا نشان کویت
گفتا نشان چه پرسی آن کوی، بی نشان است"
سیدبحرالعلوم، کسی است که کرامات و ملاقات های متعددی خدمت حضرت بقیت ا... (عج) داشته است. تا جایی که می دانیم در این امر هیچ کسی بر او دراین فضیلت سبقت نگرفته است، مگر سید رضی الدین علی بن طاووس رحمه ا...، شیخ جعفر کاشف الغطاء با آن همه جلالت و دیانت و فقاهت مطلقی که داشت، محض تبرک، خاک نعلین سید بحرالعلوم رحمه ا... را به تحت الحنک خود پاک می کرد. از خصایص سید این بود که برای اتصال به حق و مناجات با قاضی الحاجات شب ها پیاده به مسجد کوفه می رفت و در طول شب، ملکوت عالم را با تهجد و عبادت سیر می کرد.
ناب عالم جلیل القدر آخوند ملازین العابدین سلماسی داستان ملاقات علامه بحرالعلوم با حضرت صاحب الامر و الزمان (عج) در مکه مکرمه را نقل کرده است ایشان می گویند علا مه بحرالعلوم در مجاورت مکه معظمه سکنی گزید و با آنکه در بلد غربت بود و منقطع از اهل و خویشان، اما قوی القلب بود ودر بذل وبخشش و عطا ید طولانی داشت و زیاد شدن مخارج چندان اهمیتی برای وی نداشت.روزی اتفاق افتاد که من چیزی نداشتم پس چگونگی حالم را خدمت سید عرض کردم که مخارج زیاد است و چیزی در دست من نیست حضرت چیزی نفرمود، عادت سید این بود که صبح دور کعبه طواف می کرد و بعد به خانه می آمد و در اطاقی که مختص به خودش بود می نشست و دانش آموزانش از هر مذهبی دور او جمع می شدند پس برای هر صنف به طریق مذهبش درس می گفت فردای آن روز که شکایت از تنگدسی کرده بودم چون از طواف برگشت ناگاه کسی در را کوبید پس سید به شدت مضطرب شد با شتاب برخاست و نزدیک در رفت و در را باز کرد پس شخص جلیل و شریفی به هیئت اعراب داخل شد و در اطاق سید نشست سید در نهایت ادب دم در نشست ساعتی باهم نشستند و با یکدیگر سخن گفتند آنگاه سید بر خواست ودر خانه را باز کرد و دست آن اعرابی را بوسید و او را بر ناقه ای که دم در نشسته بود سوار کرد و او رفت وسید با رنگ متغیر و برگشته آمد و براتی به دست من داد و گفت این حواله ای است به مرد صرافی که در کوه صفا است نزد او برو و آنچه بر او حواله شده است از او بگیر آن برات را گرفتم و نزد همان مرد بردم چون برات را گرفت نظر نمود آن را بوسید و گفت برو وچند نفر بیاور رفتم و چهار نفر آوردم پس به قدری که آن چهار نفر قوت داشتند ریال فرانسه آورد وایشان بر داشتند ریال فرانسه پنج قران عجمی است آن افراد آن ریالها را به منزل آوردند روزی رفتم نزد آن صراف که از حال او جویا شوم و اینکه بپرسم حواله از جانب چه کسی بود اما نه صرافی را دیدم ونه دکانی از کسی که در آنجا حاضر بود از حال صراف پرسیدم گفت: ما در اینجا هرگز صرافی ندیده بودیم.
*****************************************************************************************
1. قاضی زاهدی، شیفتگان حضرت مهدی (عج)، ص .
ضمن عرض تبریک به مناسبت فرارسیدن میلاد با سعادت نبی مکرم اسلام حضرت محمدابن عبدالله (ص) و میلاد مسعود رئیس مذهب تشیع ، حضرت امام جعفر صادق (ع) به محضر یاران دیرین و همراهان صمیمی به اطلاع مخاطبین محترم و بازدیدکنندگان گرامی این وبلاگ هفتگی می رساند :
بخش فرهنگی و ادبی و هنری این هفته نامه شامل بخشهای" حریم " و "خطوط آنلاین انتظار" و" مناجات " و" سبزه سرخ " و داستان " و " گلبرگ " است که درقالبهای متن موثق با ذکر منبع - نثر ادبی - سخنان و حکایات آموزنده - اشعار و غزلیات شعرای کهن و معاصر وسایر متون ادبی می باشد .
عزیزانی که تمایل به درج - شعریا متن ادبی - در بخش فرهنگی ادبی دارند ، میتوانند هم از مطالب ارائه شده در وبلاگ هفتگی ( حبیکه ) استفاده نمایند و هم مطالب قابل درج خود راارائه فرمایند. . شامل : دست نوشته و دلنوشته ها در قالب شعر ومتن ادبی ... )
علاقمندان می توانند آثار زیبا و دلنشین خود را به آدرس هفته نامه ارسال فرمایند تا در صورت تائید سردبیران مربوط به هر بخش ، به نام خودشان در هفته نامه ثبت گردد .
با تشکر فراوان سردبیر بخش فرهنگی و ادبی و هنری - ملتمس دعا
