سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 RSS  | خانه | ارتباط با من | درباره من | پارسی بلاگ|مجموع بازدیدها: 126439 | بازدیدهای امروز: 41| بازدیدهای دیروز: 1
درباره خودم

حبیکه : دو هفته نامه دانشجویی علم آموزان حدیث
مدیر وبلاگ : دانشجویان دانشکده علوم حدیث[81]
نویسندگان وبلاگ :
محمد حسین ورشادی[2]
محو (@)[22]

سیدحمیدهاشمیان (@)[10]

عرفان حائری (@)[10]

عبد عاصی (@)[10]

ملتمس دعا (@)[10]

ایران (@)[6]

آشنا (@)[10]

محمدجوادشاهرودی (@)[12]

خانم منتظری (@)[10]

داود صفیری (@)[6]

یاس کبود (@)[10]

آقای فتحی (@)[2]


لوگوی وبلاگ
مطالب قبلی
مطالب قبلی
لینک های دوستان
اشتراک
 
موسیقی وبلاگ
یاهو

 

فضیلت روز نهم ربیع الاول

عید الزهرا

 

یکی از سوالاتی که در زمانهای مختلف مردم را به خود مشغول کرده است و اهل فن را به جواب واداشته این است که:

آیا روز نهم ربیع الاول چه روزی است و دارای چه اهمیتی است و سرّ اهیمت آن چیست؟

ما در این مقاله برآنیم که با استفاده از آیات و روایات (البته بسیار مختصر) مطالبی را در این زمینه ارائه دهیم.

اما ابتدا ذکر یک مقدمه:

خداوند در قرآن می‌فرمایند: و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون (ذاریات، 57) «و خلق نکردم جن و انس را مگر برای اینکه مرا پرستش کنند» پس از این آیه استفاده میشود که غایت خلقت عبادت پروردگار است.

و از طرف دیگر باتوجه به آنچه عقل حکم میکند و از روایات هم استفاده میگردد لازمه عبادت معرفت حقتعالی می‌باشد، و برخداوند است که برای معرفت خودش طریقی را قرار دهد و آن فرستادن راهنمایانی برای بشریت است، لذا خداوند می‌فرمایند: انما انت منذر و لکل قوم هاد (رعد، 7) «تنها تو هستی ترساننده و بیم کننده و برای هر قومی هدایت کننده».

پس بر بندگان است که برای رسیدن به عبادت و غایت خلقت، اطاعت از دستورات این راهنمایان نمایند، لذا خداوند میفرمایند: اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم (نساء، 63) «ای کسانی که ایمان آورده اید اطاعت کنید فرمان خدا را و اطاعت کنید فرمان رسولش را و صاحبان امر از بین خودتان را»

ولی از سوی دیگر شیطان قسم خورده، که سد راه معرفت انسانها شود و مانع تعالی و هدایت و کمال آنها گردد، «قال فبعزتک لاغوینهم اجمعین» (ص، 82) از اینرو در طول تاریخ عواملی بر ضد اهداف انبیاء و هدایت آنها وجود داشته است، که انسانهای طالب هدایت باید آن عوامل را در درجه اول بشناسد و پس از شناخت سدّ راه این عوامل انحرافی شوند و با انسداد راهشان، آنها را نابود و خنثی کنند.

باتوجه به این مقدمه، خداوند در قرآن برای جلوگیری از این عمل شیطان در مورد پیامبر(ص) به مسلمانان دستور می‌فرمایند: ما اتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا (حشر، 7) «آنچه که رسول برای شما آورده بگیرید و آنچه که شما را از آن نهی کرده رها کنید».

همینطور اگر در طول بیست و سه سال تبلیغ پیامبر اکرم(ص) نظری اجمالی داشته باشیم، می یابیم خلاصه آنچه که پیامبر آورده در این روایت که از طریق عامه و خاصه بطور متواتر نقل شده، نهفته است: انی تارک فیکم الثقلین، کتاب الله و عترتی اهل بیتی ما ان تمسّکتم بهما لن تضلوا و لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض «من در میان شما دو شی گرانبها و سنگین به جای میگذارم: کتاب خدا و عترتم (اهل بیتم) را، تا زمانی که به این دو تمسک جوئیده گمراه نشوید و این دو از هم جدا نشوند تا وارد شوند بر من کنار حوض».

ولی اینجا هم آن عوامل شیطانی ضد هدایت، باعث تخطی و ضلالت شدند که در صحنه احتضار پیامبر این ضدیت به اوج خود رسید، آنجا که پیامبر در بستر بیماری قلم و کاغذی طلب فرمودند تا راه هدایت و رهبر آن را بعد از خودشان مشخص نمایند و از ضلالت امت جلوگیری کنند، تنها کسی که به مخالف برخواست عمربن الخطاب بود که با جمله شوم و ننگین خود «ان الرجل لیهجر» و «حسبنا کتاب  الله» (این عبارت زشت و ننگین عمر در کتب مختلفی در منابع اهل تسنن آماده است: صحیح بخاری کتاب العلم، صحیح بخاری، مسند احمد حنبل، طبقات ابن سعد و...) گمراهی و ضلالت ابدی را برای جامعه بشریت پایه ریزی کرد. و در واقع با جمله اول فرمان الهی (ما اتاکم الرسول فخذوه) را زیر پانهاد و با جمله دوم فرمایش نبوی(ص) (و ما تمسکم بهما لن تضلوا ابدا) را نادیده گرفت لذا عدو خدا و رسول خوانده شد.

ولی خداوند حکیم وعده داده است که برای احیای هدایت و ریشه کن کردن ضلالت و گمراهی، آخرین خلیفه خود را خواهد فرستاد درحالیکه هدف خلافت او کندن ریشه ظلم و فساد از عالم هستی می‌باشد، آنجا که فرموده است: و نرید ان نمنّ الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین (قصص، 5) «و اراده میکنیم که منت نهیم برکسانی که در زمین ضعیف شدند و حال آنکه آنها را پیشوایان قرار میدهیم و آنها را ارث برندگان قرار می‌دهیم» این مطلب مستفاد از روایات کثیره متواتره‌ای است که برای نمونه به سه روایت اشاره می‌گردد:

1ـ پیامبر(ص) فرمودند: «اگر باقی نماند از دنیا از دنیا مگر یک روزی، خدا آنروز را آنقدر طولانی میکند تا اینکه برانگیزد مردی از اهل بیت مرا که اسم او اسم من است و پر میکند زمین را از قسط و داد همانگونه که پرشده است از ظلم و جور»

2ـ پیامبر اکرم(ص) فرمود: «در شب معراج خداوند متعال فرمود: ... برجانب راست عرش نظرکن، وقتی نظر کردم از علی بن ابی طالب تا حسن بن علی العسکری را دیدم (و حضرت نام هریک را ذکر نمودند) و آنگاه فرمودند: و مهدی را دیدم که در هاله‌ای از نور بود و اینها مشغول نماز بودند، پس خدای متعال به من فرمود: این حجتهای اولیاء من هستند و این(مهدی) انتقام گیرنده از دشمنان من است».

3ـ حضرت مهدی(عج) به علی بن مهزیار اهوازی فرمودند: «... و به سوی مدینه می‌آیم و خراب میکنم حجره پیغمبر را و بیرون می‌آورم کسانی را که در آنجا دفن شده‌اند درحالتیکه بدنهای هر دو نفر ایشان، تر و تازه باشد، پس میروم آنها را روبروی بقیع و امر میکنم که دو چوب را نصب کنند و هریک از ایشان را بر چوبی به دار زنند، پس آن چوبها از زیر ایشان سبز می‌شود و برگ می‌آورد و مردم به این دو نفر امتحان کرده می‌شوند به امتحانی که سخت‌تر از امتحان اول باشد، پس ندا کننده‌ای از آسمان ندا می‌کند: ای آسمان! هلاک کن و ای زمین! بگیر، پس در آن روز باقی نماند در روی زمین مگر مؤمنی که قلب خود را برای ایمان خالص کرده باشد.....»

البته مخفی نماند آنچه ذکر شد عقوبات دنیوی این عوامل فسادگر است.

پس بهرحال روز نهم ربیع الاول از دو جهت نزد شیعه فضیلت و اهمیت دارد: یکی از جهت قتل عدو رسول خدا (عمر بن الخطاب) به دست یکی از اصحاب با اخلاص حضرت علی(ع) جناب فیروز معروف به ابولؤلؤ. و دیگر جهت، اهمیت این روز به سبب خلافت و امامت حضرت مهدی(عج) است، زیرا که علی المشهور در روز هشتم ربیع الاول شهادت امام حسن عسکری(ع) می‌باشد.

این مختصری راجع به روز نهم ربیع الاول و اهمیت و سرآن بود اما در اینجا اشاره میکنیم به یک روایت که به فضیلت روز نهم ربیع الاول اشاره دارد:

مرحوم سید بن طاووس(ره) در کتاب زوائد الفوائد فرموده است: روایت کرده‌اند محمد بن ابی العلاء همدانی و یحیی بن محمد جریح بغدادی که روزی ما منازعه کردیم درباره عمر بن الخطاب (علیه اللعنه و العذاب الالیم) و مشتبه شد بر ما حال او، پس رفتیم به شهر قم به نزد احمد بن اسحاق قمی که از خواص امام علی النقی(ع) (و امام عسکری(ع) بود و خدمت صاحب الامر(عج) هم رسیده بود) چون در را کوبیدیم کنیز عراقیه‌ای بیرون آمد و احوال احمد را از او پرسیدیم، گفت او مشغول اعمال عید است چون امروز روز عید است، گفتم سبحان الله! عیدهای شیعیان چهار عید است: عید فطر، عید قربان، عید غدیر و روز جمعه، آن کنیز گفت: احمد بن اسحاق از حضرت امام علی النقی(ع) روایت میکند که امروز روز عید و بهترین عیدها نزد اهل بیت رسالت(ع) و دوستان ایشان است، ماگفتیم: رخصت بطلب تا به نزد او آئیم، چون آن کنیز او را خبر کرد بیرون آمد به سوی ما درحالیکه لنگی بسته بود و بوی مشک از او ساطع بود و دست به صورت خود می‌کشید، ما گفتیم: این چه حالت است که از تو مشاهده میکنیم؟ گفت ناراحت نباشید، حالا از غسل عید فارغ شدم، گفتیم: مگر امروز عید است؟ گفت: بلی و آن روز روز نهم ماه ربیع الاول بود، سپس مارا به خانه خود برد و ما را نشاند.

پس گفت: روزی به خدمت مولای خود حضرت امام علی النقی(ع) در سر من رای رفتم (در مثل چنین روزی) چون رخصت یافتم و به خدمت آن حضرت رسیدم دیدم که ان حضرت بر غلامان و خدمتکاران خود جامه‌های فاخر پوشانیده و مجلس خود را آراسته و مجمره‌ای در پیش خود گذاشته و به دست مبارک خود عود در آن می‌اندازد، گفتم: یابن رسول الله! پدران و مادران ما فدای شما باد آیا از برای اهل بیت در امروز فرحی تازه روی داده است؟ حضرت فرمود: و کدام روز حرمتش نزد اهل بیت عظیم تر است از امروز که روز نهم ربیع الاول است؟

بدرستی که خبر داد مرا پدرم که حذیفه بن یمان در چنین روزی داخل شد بر جدم رسول خدا(ص)، حذیف گفت: دیدم حضرت علی(ع) و حسنین(ع) را که با حضرت رسالت پناه طاعام تناول می‌نمودند و آن حضرت بر روی ایشان تبسم می‌نمود و به حسنین(ع) می‌فرمود: بخورید، گوارا باد از برای شما برکت و سعادت این روز، بدرستی که این روز، روزی است که حق تعالی هلاک می‌کند دشمن خود و جد شمارا، روزی است که حق تعالی در این روز قبول می‌کند اعمال محبین و شیعیان شما را، و روزی است که ظاهر می‌شود راستی گفته خدا که می‌فرماید: و تلک بیوتهم خاویه بما ظلو (نمل، 52) «این است خانه‌های ایشان که خالی گردیده به سبب ستمهای ایشان» و روزی است که در این روز هلاک می‌شود فرعون اهل بیت و ستم کننده بر ایشان و غصب کننده حق ایشان، و روزی است که حق تعالی عملهای دشمنان شما را باطل میکند ...

پس حذیفه گفت: من گفتم: یا رسول الله! آیا در میان امت شما کسی خواهد بود که هتک این حرمتها نماید؟ حضرت فرمودند: بلی ای حذیفه! بتی از منافقان بر ایشان سرکرده خواهد شد، و به عمل می‌رساند خواب مرا و تازیانه ظلم و ستم را بر دوش خود خواهد کشید، و مردم را از راه خدا منع خواهد کرد، و کتاب خدا را تحریف خواهد نمود و سنت مرا تغییر خواهد داد و میراث فرزند مرا متصرف خواهد شد، و خود را پیشوای مردم خواهد خواند، و زیادتی بر وصی من (علی بن ابی طالب) خواهد کرد، و مالهای خدا را به ناحق بر خود حلال خواهد نمود، و در غیر طاعت خدا صرف خواهد کرد و مرا و برادر و وزیر مرا به دروغ نسبت خواهد و دختر مرا از حق خود محروم خواهد نمود، پس دختر من او را نفرین میکند و حق تعالی نفرین او را در مثل این روز مستجاب خواهد گردانید.

حذیف گفت: پس گفتم: یا رسول الله! دعا کن حق تعالی او را در حیات شما هلاک گرداند حضرت فرمود: ای حذیفه! دوست نمیدارم جرات کنم بر قضای الهی و از او طلب کنم تغییر امری را که در علم او گذشته است و لکن از حق تعالی سوال کردم که: فضیلت دهد آن روزی را که خدا هلاک میکند او را در آن روز بر سایر روزها، تا آنکه احترام آن روز سنتی گردد در میان دوستان و شیعیان من پس حقتعالی وحی کرد به سوی من: ای محمد! .... پس سوگند یاد میکنم به حول و قوه پادشاهی خود که البته بگشایم به روی کسی که غصب کند حق علی را هزار در از پست ترین طبقه های جهنم که آن را فیلوق گویند و او را و اصحابش را در قعر جهنم جای دهم، جائی که شیطان از مرتبه خود بر او مشرف شود و او را لعنت کند، و آن منافقان را در قیامت عبرتی گردانم برای فرعونهایی که در زمان پیامبران دیگر بوده است .......

ای محمد! .... و امر کرده‌ام ملائکه نویسندگان اعمال را، که در این روز قلم از مردم بردارند و ننویسند چیزی از گناهان ایشان را به خاطر کرامت تو و وصی تو. ..... (نقل از کتاب زاد المعاد علامه مجلسی)

این روایت روایت مفصلی است که به جهت اختصار، روایت به صورت تقطیع شده خدمت خوانندگان محترم ارائه شده است.

سردبیر این بخش _محمد جواد شاهرودی

habeykah_shahroodi@yahoo.com

 




نویسنده: محمدجوادشاهرودی(جمعه 85/1/18 :: ساعت 6:17 عصر)

<   <<   6      
لیست کل یادداشت های این وبلاگ