سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 RSS  | خانه | ارتباط با من | درباره من | پارسی بلاگ|مجموع بازدیدها: 126413 | بازدیدهای امروز: 15| بازدیدهای دیروز: 1
درباره خودم

حبیکه : دو هفته نامه دانشجویی علم آموزان حدیث
مدیر وبلاگ : دانشجویان دانشکده علوم حدیث[81]
نویسندگان وبلاگ :
محمد حسین ورشادی[2]
محو (@)[22]

سیدحمیدهاشمیان (@)[10]

عرفان حائری (@)[10]

عبد عاصی (@)[10]

ملتمس دعا (@)[10]

ایران (@)[6]

آشنا (@)[10]

محمدجوادشاهرودی (@)[12]

خانم منتظری (@)[10]

داود صفیری (@)[6]

یاس کبود (@)[10]

آقای فتحی (@)[2]


لوگوی وبلاگ
مطالب قبلی
مطالب قبلی
لینک های دوستان
اشتراک
 
موسیقی وبلاگ
یاهو

 

با دور شدن از عصر ورود حدیث، یعنی بیش از دو قرن از طلوع اسلام، بالاخص آن زمان که جمع آوری حدیث ـ به دلایل عدیده ‏ای که ذکر آن ما را از ادامه بحث باز می‏دارد، نظیر خوف از ضیاع و تحریف و تصحیف و تبدیل و جعل حدیث و لزوم صیانت از آثار معصومین (ع) ـ اهتمام و توجه به سند حدیث رفته رفته جایگاه خود را یافت، هر چند که جمع حدیث از همان عصر اول در میان صحابه بزرگ پیامبر (ص) طرفدارانی داشت و علی (ع) و بعضی از صحابه آن حضرت و دیگر معصومین(ع) در سالهای بعد بدان اهتمام جدی داشتند (نک: معارف، 35 - 77)، ولی توجه به « سند» حدیث امری بود که درهمان قرون اول و دوم جایگاه خود را یافت و رفته رفته ارزش آن مورد توجه قرار گرفت (نک: همو، 81)، زیرا دانستن صحت انتساب یک قول به معصوم(ع)، و عدم دسترسی به ایشان، و وجود اخبار و روایات متعارض و حتی متناقض در موضوعی واحد یعنی اختلاف روایات و نقل‏های متفاوت، همه و همه نیازمند بررسی صحت انتساب در نقل بود که شناخت و علم به « سند روایت» و « رجال» آن را ضروری می‏ساخت. بنابراین بررسی حدیث از جهت وسائط نقل و سند از دو جهت مورد توجه قرار گرفت، یکی از جهت وثاقت و عدالت ناقل و ناقلین؛ و دیگر از جهت اتصال و یا عدم اتصال و کیفیت سند و احوال متن.

در شناخت حدیث ـ با ورود عامل « سند» در کنار « متن» ـ علاوه بر لزوم فهم متن حدیث، اطمینان از « وثاقت ناقلین» و « کیفیت اتصال سند» نیز ضروری می‏بود. لهذا در این مرحله « درایة الحدیث» در مقابل « روایة الحدیث» تعریف جدیدترو کاربرد وسیع ‏تری یافت؛ و هم متن و هم سند را شامل ‏شد. درایة الحدیث که در عصر معصومین(ع) همان درک و فهم حدیث بود و به دلیل عدم ضرورت بررسی سند، گستره آن را متن و الفاظ حدیث تشکیل می‏داد، در دوره بعدی، به دلیل اینکه « شناخت حدیث» متضمن شناخت صحت و سقم انتساب آن به معصوم(ع) نیز بود، بنابراین گستره « درایة الحدیث»، « سند حدیث» را نیز شامل شد و فهم حدیث ـ اعم از متن و سند ـ برای علم درایت موضوعیت پیدا کرد. ولی در بررسی سند، بحث از رجال و ناقلان حدیث ـ که عمدتاً نه به کیفیت سند از جهت اتصال و انقطاع ـ بلکه به احوال شخصیه ناقلان از جهت اعتماد و عدم اعتماد به آنان در نقل حدیث برمی‏گشت، از احوال و کیفیت سند جدا شد و علم مستقلی به نام علم رجال الحدیث را به عنوان علم روایة الحدیث تشکیل داد. چنانکه می‏بینیم موضوع درایه در این عصر، اعم از متن و سند حدیث است. ولی باید دقت داشت که سند از جهت کیفیت اتصال و انقطاع و حالات دیگری چون کیفیت نقل و تحمل حدیث و ....، به همراه متن، موضوع این علم است، و نه از جهت رجال و ناقلان آن، هر چند که راویان نیز جزئی از وسائط و سلسله سند به شمار می‏روند ولی به لحاظ تفاوت جهتی که ذکر شد، دو علم درایة و رجال از یکدیگر متمایزشدند.

با نظر به تعاریفی که امثال شیخ بهایی(ره) و شهید ثانی(ره) و دیگران از « درایة الحدیث» به دست داده‏اند، صحت نظریه پیش گفته را می‏توان دریافت چنانکه در مقدمه " وجیزه "  آمده است : «علم الدرایة، علم یبحث فیه عن سند الحدیث و متنه و کیفیة تحمله و آداب نقله» (شیخ بهایی، 1). و گفته‏اند، درایة الحدیث در اصطلاح علمی است که در آن از متن حدیث و سند و طرق آن ( از جهت صحت و سقم یا معلل بودن یا نبودن و ...) و آنچه که برای شناخت حدیثِ مقبول و مردود لازم است بحث می‏شود و این تعریفی است که شهید ثانی(ره) در اول درایة از آن یاد می‏کند : « هو علم یبحث فیه عن متن الحدیث و طرقه و مایحتاج الیه من شرائط القبول و الرّد». (شهید ثانی، 1).

همچنین عده‏ای « مصطلح الحدیث» را « درایة الحدیث» نامیده‏اند (نک: مقدمه تحفة الاجوزی ص 2، به نقل از شانه‏چی، ص 3).
شاید وجه تسمیه « مصطلح الحدیث» در این علم ـ درایة ـ ناظر بر غایت علم درایة است چنانکه مرحوم مامقانی می‏نویسد: « ... أنَّ غایةَ هذا العلمِ هو معرفةُ الاصطلاحاتِ المتوقفة علیها معرفة کلمات الاصحاب و استنباطُ الاحکامِ، و تمییز المقبول من الاخبار لیُعمَلَ به، و المردود لیجتنبَ عنه» (مامقانی،4 همچنین نک: غفاری، علی اکبر، 10).

پس درمی‏یابیم در برهه‏ای از زمان، « درایة الحدیث» مصطلحات حدیثی را نیز شامل شده است و این به دلیل ماهیتی بود که علم درایة می‏بایست احادیث را به جهت نوع اتصال سند و یا عدم اتصال و کیفیت نقل و تحمل حدیث و یا تعداد راوی در سلسله سند مورد بررسی قرار دهد. از این رو،  در این علم نیاز به طبقه ‏بندی احادیث و یا نام‏ گذاری اصطلاحی آنها احساس شد و اصطلاحات حدیثی متعدد به وجود آمد. نظیر حدیث صحیح، حسن، مرفوع، مرسل که ناظر به کیفیت سند بود ـ و معنعن و مسلسل ـ که ناظر بر کیفیت نقل حدیث است ـ و یا حدیث عام یا خاص، مطلق یا مقید، مُصَحَّف و غیر آن، ـ که ناظر به بیان حالاتِ متن حدیث است ـ .  نتیجه این که مصطلحات حدیثی که نتیجه غایی درایة الحدیث بود، تحت عنوان « مصطلح الحدیث»  با « درایة الحدیث» مترادف گشت و چون موضوع درایة الحدیث، هم سند و هم متن بود، اصطلاحات حدیثی (مصطلح الحدیث) نیز، هم برگرفته از « سند» حدیث بود و هم از متن آن.

با توجه به آنچه ذکر شد در می‏یابیم که در این برهه درایة‏الحدیث ـ در مقایسه با فقه الحدیث از جهت موضوع ـ دایره ‏ای گسترده ‏تر دارد؛ و به دلیل این که موضوع فقه الحدیث صرفاً « متن» است، می‏توان نتیجه گرفت « فقه الحدیث» جزئی از « درایة الحدیث» ـ و نه مترادف با آن ـ تلقی می‏گردد. و به تعبیر دیگر، در این دوره نسبت درایة الحدیث با فقه الحدیث نسبت «عموم و خصوص مطلق» است، یعنی درایة الحدیث اعم از فقه الحدیث است

سردبیر این بخش : عرفان حائری

 




نویسنده: عرفان حائری(یکشنبه 85/1/27 :: ساعت 6:1 صبح)

<      1   2   3   4   5      >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ