الهی چه نزدیکی تو ...
و من چه دورم از تو ...
فکر میکردم گناهانم را دیده ای و مرا رها کرده ای.
فکر میکردم نگاه نازنینت را از من برداشته ای .
فکر میکردم مرا به حال خویش واگذاشته ای .
فکر میکردم سیاهی قلبم ، سپیدی حضورت را ربوده است .
فکر میکردم در ظلمات گناهانم تنهای تنها مانده ام .
اما
بشارت حضورت ناگهان دلم را روشن کرد ، آنجا که گفتی :
اذا سالک عبادی عنی فانی قریب .
ناگهان چشمه های امید بر دلم جوشید .
با خود گفتم هر چند غرقه در گناهم اما هنوز پروردگار مهربانم مرا میخواند .
دلم به امیدت نور گرفت هر چند که شرمنده ات بودم .
حال میخوانمت ای قریب و اجابتت را آرزو مندم .
تو خود گفتی : اجیب دعوة الداع اذا دعان ...
نزدیکی ات را حس کرده ام
لطفت را دیده ام . مهرت را چشیده ام .
اما
باز غفلت بر دیدگان قلبم پرده افکنده بود . مرا ببخش
تو بودی و من تو را ندیده بودم .
تو بودی و من از تو جدا بودم .
تو بودی و آرزوی بودنت را داشتم .
تو بودی و دلم از غم دوریت پر بود .
تو بودی و تنهایی امانم را برده بود .
تو بودی و دلتنگت شده بودم .
تو بودی اما سرگشتگی با من بود .
وای وای وای امان از گناه ، امان از گناه ، امان از گناه .
گناه چشمانم را بسته بود .
گناه قلبم را قبض کرده بود .
مراببخش ، مرا ببخش، مرا ببخش.
یا امان الخافین .
اللهم اغفرلی الذنوب التی تهتک العصم . گناهانی را که پرده عصمتم را میدرد ببخش .
اللهم اغفرلی الذنوب التی تنزل النقم . گناهانی را که بدبختی به بار می آورد ببخش.
اللهم اغفرلی الذنوب التی تحبس الدعاء . گناهانی را که مانع اجابت دعایم میشود ببخش .
اللهم اغفرلی الذنوب التی تنزل البلاء . گناهانی را که بلا را بر سرم نازل میکند ببخش .
چه بدبختی ای بدتر از ندیدن تو .
چه بلایی بد تر از دوری تو .
چه مصیبتی بدتر محرومیت از مهر تو .
چه بلایی بدتر از فراق روی تو ....
چه بلایی ....
مرا ببخش یا کریم ...
سردبیر این بخش : آشنا