سلام و درود خدا بر مومنان راستين
داستان زيباتون صبحگاهان هم زمان با خوندنش اشكهايم را جاري ساخت و شوق دلدادگي را دو چندان كرد
نه تنها آن زن بلكه هر كسي با معرفت به ديدار آن عزيزان نائل شود زنده ميشود مرده بدم زنده شدم گريه بدم خنده شدم دولت عشق امد و من دولت پاينده شدم
جمــــال يار ندارد نقاب و پرده ولي / غبار ره بنشان تا نظر تواني کرد
سلام دوست و خواهر عزيزم
تبريك . عالي بود و استفاده كرديم. منتظر ادامه داستانهاي قشنگتون هستيم . موفق باشيد .آرزومند بهترين آرزوهاي شما